2777
2789
عنوان

با شوهرم دعوام شد

190 بازدید | 15 پست

لطفا منو عین خواهر کوچیکتون بدونید کمکم کنید خیلی حالم بده 

ما ۵سال باهم بودیم مامانش دو سال نمیذاشت بهم برسیم کلی عذاب روحی به ما داد جوری که من هر شب گریه میکردم خودشم همینطور

۹ ماه پیش نامزد کردیم ۴ماهه عقدیم 

مهریه من ۷۵سکه و سه دنگ خونس  قرار شد هر وقت خریدیم بزنه اسمم

ما قرار شده هر جور شده خونه بخریم منم واقعا تمام تلاشمو دارم میکنم از ۵صبح میرم سرکار تا برسم خونه میشه ۸شب 

از کرج میرم تهران که بتونیم خونه بخریم 

شما که دیگه باهاتون رودربایستی ندارم واقعا قصد من خرید خونست فقط نریم مستأجری عقب بیفتیم 

مامانش فهمیده ما می‌خوایم بخریم پرش کرده که نههه خونه نخر میخواد بزنه به اسم خودش برو خونه رهن کن

انقد گفت گفت تا چند روز پیش یه بحثی کردیم اونجا حرفشو زد گفت خونه پولمون نمی‌رسه بخریم باید بریم رهن تو دنبال سه‌دنگی اول آخر میزنی به اسم خودت

منم آتیش گرفتم 

چند روز بعدش خودش خیلی پشیمون شد از این حرفش گفت هر جور شده می‌خریم من اونروز این حرفو زدم از بس که مامانم گفته بود که نخر فاطمه میخواد ازت بگیره حرفش رفته بود روز مخم من میخواستم خودمو خالی کنم 

منم بخشیدمش ولی خیلی دلم شکسته بود 

تا امروز که حالم بد بود هی گقت چیه چرا ناراحتی حرف بزن باهام ...

منم گفتم حالم بده دوسال عذابم داد همش تو سرمه هیچی نمیتونم  فراموش کنم دست خودم نیست 

دیدم میگه ازش بن ساختی برا خودت همش بهش فکر می‌کنی ولش کن از این حرفا

گقتم الان اینهمه دخالت می‌کنه بعدا دخالت می‌کنه باز هیچی بهش نمیگی عرضه نداری پلیسی تو روش بگی دخالت نکن توز‌ندگی من 

گفت من تو وقتی نیستی بهش میگم که دخالت نکن خیلیم بدتر گفتم بهش وقتی تو هستی نگفتم که خورد نشه سنش دوبرابر توئه


بعد برا من طلبکار شد خودش گفته بود حرف بزن حرفم زدم اینجوری شد 

بنظرتون من مقصرم؟؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه بنظرم. اتفاقا خيلي عاقلي كه داري تلاش ميكني بتوني خونه بخري.  كاري به اون سه دنگ ندارم. ولي اين روزا مردم ارزوشونه ٥٠ متر باشه،ولي بدونن مال خودشونه ديگه. صاحب خونن. 

اين مادرشوهرت داره انيش ميسوزونه انگار. 

به نامزت بگو منو تو با سهتي بهم رسيديم و قراره تا اخر عمر باهم زندگي كنيم،اگه از الان اجازه بدي مامانت دخالت كنه تو زندگيمون همه چي خراب ميشه

سلامتي و تعجيل فرج اقا امام زمان(عج)، صلوات. 

حرف امشبم این بود تو هنوز منو باور نداری هنوز منو نشناختی اینهمه مدت هیچی نداشتی باهات موندم 

با پولاش براش با ۶۰تومن ۲۰گرم طلا خریدیم اونموقع که طلا ۳تومن بود 

یکم اومد پایینتر هی‌میگقت کاش نمیخریدم میموند تو بانک  

الان همونا ۱۵۰شده 

کارایی ک من کردم برای مامانش اینا نکردن

نه مقصر نیستی 

ولی هی کشش نده

چون تهش تو بده میشی 


تو هم بگو آره بزرگترن احترامشون واجبه ولی سعی کن با زبون نرم راضیشون کنه که هی نگن تو رو ناراحت کنند و بینمون اختلاف بیفته

چون گفتی خواهرانه میگم 

حق باهات اما لحن و عمل درست براش انجام دادی

با محبت شوهرت بکشون سمت خودتت

مثلا بگو اصلا سه دنگ من هیچ که چقدر من و تو داریم زحمت میکشیم 

الان بریم رهن و اجاره پولمون میره در جیب یکی دیگه 

حیف زحماتتون و...

اون اول یا اخر مادرش گل . نمیتونه بجنگه باهاش اما سیاست بخرج بده سمت تو باشه

نه شوهر حق داره نمیشه جلو کسی مادرشو خورد کنه توهم گذشتع رو فراموش کن از الان به بعد دخالت کرد جلوش ...

اصلا اصلا نمیتونم واقعا همین الان یادش میفتم بغض میکنم نمیدونم‌ چیکار کنم بخدا خودم خسته ام می‌خوام بهش فکر نکنم ولی عین فیلم همچی بدون اینکه بخوام بهش فکر کنم میاد تو سرم 

وایسی

به همسرت محبت کن پیشش شاد باش احساس امنیت به بده همیشه ازش تشکر کنم  خودت ثابت دیگه خودش دستت میمونه دست مامانش رو میشه دیگه نیاز نیست هی تکرار کنی فکر کنه تو داری با مامانش لج میکنی

اصلا اصلا نمیتونم واقعا همین الان یادش میفتم بغض میکنم نمیدونم‌ چیکار کنم بخدا خودم خسته ام می‌خوام ...

بخای تو گذشته زندگی کنی بدبختی آرامش نداری

شایدسخت، امید است به پایانی زیبا
چون گفتی خواهرانه میگم حق باهات اما لحن و عمل درست براش انجام دادیبا محبت شوهرت بکشون سمت خودتتمثلا ...

مرسی عزیزم

این چند روز دقیقا همین کارو کردم ولی امروز دیگه نتونستم خودمو نگه دارم واقعا 

مرسی عزیزماین چند روز دقیقا همین کارو کردم ولی امروز دیگه نتونستم خودمو نگه دارم واقعا

طبیعی

بین خیلی زن و شوهر ها هست 

اما هیچ وقت بخاطر نگه داشتن شوهرت سعی نکن اون مقابل خانواده‌ اش وایستونی چون یه روز مقابل خودت می ایسته 

نه مقصر نیستی ولی هی کشش ندهچون تهش تو بده میشی تو هم بگو آره بزرگترن احترامشون واجبه ولی سعی کن با ...

گذشته رو چجوری فراموش کنم

همینجوری ازشون متنفر میشم کارا و حرفای قدیمشون تو سرم مرور میشه 

میبینم باز همین الانم دارم دخالت می‌کنه

هی بدتر میشم هی بیشتر ازشون بدم میاد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز