ب نظرم پسر ابجیم همین بود پسر. برای دخترش عاشق شیرینی یعنی میمیرد برای خرما و رطب تازه. فقط تنها شانشی ک اورد همون موقع ها فصل رطب بود
بعد برای پسرش خیلی خواب الود بود کسل و بیحال
ولی سر دخترش ایقد زرنگ و وسواس شده بود. در بدترین حالت کمر درد ولی هی خونه تمیز. یعنی ی لیوان کثیف نباید میمومد ظرف شویی