دیروز با داداش کوچیکم رفتیم بستنی بخریم از سوپر مارکت
بستنی رو انتخاب کردیم از یخچال برداشتیم ولی داداش کوچیکم گفت بستنی رو دوست ندارم دوباره گذاشتم توی یخچال داداشم گفت بریم از جای دیگه بخریم منم گفته باشه بستنی هاش خوب نیست فروشنده یه دفعه گفت شعور ندارید بهتون یاد ندادن در یخچال رو باز نکنید به فحش کشید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️
دیگه روزی سه ساعت بی برقی کامل دستگاه و بستنی هاشو نقطه چین میده. درب یخچال شیشه ای هست از همون بالا نگاه کن ببین بستنی مدنظر تو داره یا نه. اگر نه الکی نگیر