خواب دیدم یه جایی بود شبیه خانه بهداشت با مامانم میخواستیم بریم اونجا پله هاش یجوری بود خیلی سخت تونستم برم داخل بعد یه خانوم اونجا یه چیزی انداخت جیبم مامانم خیلی ترسید میگفت چیز بدیه منو برد یه گوشه دست کرد جیبم یه انگشتر طلایی بود که یه نگین روش بود نمیدونم دیگه مامانم چیکار کرد