دوستانی که شوهر بچه ننه داشتن و خوب شدن میشه راه حل بدین

مال من بدتره هیچکاریشم نمیشه کرد

حتی گوشیشم میده چتامون بخونن

من شدم 

دارم مدرک جمع میکنم واسه طلاق

شوهر من اینجوری بود از وقتی از خونوادش جدا شدیم ماه شد و مستقل اصلا به اونا زیاد زنگم نمیزنه حتی،چون دید هیچوقت تو مشکلاتمون کمک نبودن .قبلا طبقه ی پایینشون بودیم و دو برابر جاهای دیگه مادرش ازمون کرایه خونه میگرفت به خود شوهرم میگفتم میکفت خب مادرم پول دوسته دیگه،منم بعد از چند وقت گفتم بریم جای دیگه پول کمتری میدیم که موافقت کرد اخر

مرگ یکبار شیون یکبار

منم اینجوری بودن عزیزم

یکبار برای همیشه نشون دادم خوشم نمیاد کسی هرروز بیاد خونم خوشم نمیاد کارای خونمو کنه دستشم درد نکنه

همش سه روز ناراحت میشن بعد زندگیت رو رواله

حرف بزن مشکلتو بهش بگو نهایت بدش بیاد 

بزار بدش بیاد اصلا

اینجوری درست میشه

بچه ننه که نه ولی وابستگی شدید داشت من صبوری کردم کم کم خوب شد البته باید طرف زمینه را داشته باشه شما هم با سیاست کم کم استقلال را بیشتر کنین 

مثلا اولش میگفت حتما کنار خونه مادرم چون تک پسر بود پدرشم فوت کرده بود پذیرفتم بعد گفت سفره مون مشترک نپذیرفتم سر همین دعوا کردیم 

ی در مشترک گذاشته بود تو واحد ما و مامانش به هم راه داشته باشه در تو حیاط نبود وسط هال بود  که باردار بودم بچه را بهانه کردم گفتهبچه نمیزاره بخوابه و ... اونم بزور کند دیوار چید 

خلاصه کم کم پیش رفتم 

پارسال خودش پیشنهاد داد بریم ی شهر دیگه ... الان ی شهر دیگه زندگی میکنیم

اره کلا طرف خانوادشه 

در عوض که اونا اصلا این براشون مهم نیست و حتی حاضرن ازش پول بکنن فقط و کار بکشن 

مگه مادر شوهرت خودش شوهر نداره چرا دست از سر شوهر تو بر نمیداره 

به این مادرا میگن زن دوشوهره هم شوهر خودشونو میخوان هم پسرشونو 

شوهرت تا از مادرش ضربه نخوره ولش نمیکنه مادرشم بزرگش کرده رگ خواب پسرش دستشه 

مامان بزرگا نمیدونم چرا نسبت به پول حریص میشن، خداحفظشون کنه، از جمله مادربزرگ من، پسرش که داییمه، کفش پیاده روی خریده اورده خونه یه بار فقط پوشیده نخاسته گذاشته انباری، من زنگ زدم دایی من برشون دارم، میگه بردار، مامان بزرگ فهمیده میگه میشه 1.700 :-|||

مطمین باش جدا بشید از خونوادش خیلی بهتر میشه،شوهر من اون موقع از یه چیزی خوشم نمیومد انقدر ناراحت میشد میرفت پیش مادرش درد دل میکرد چند بار دید اونا دارن پرش میکنن که شما بدرد هم نمیخورید و … بهش گفتم هر چیزیو نگو منم به خونوادم تا الان از اختلافاتمون یه کلمه نگفتم با اینکه زنم فقط باعث میشی اختلافامون بیشتر بشه که خودشم عاقل بود خدایی و با انصاف دید درست میگم اصلا دیگه اون رفتارا رو تکرار نکرد و جدا شدیم از خونوادش

🤦‍♀️ من حالا مامان بزرگای خودم خدایی خیلی خوبن خیلی بهمون کمک میکنن مالی مادرمم همینطور،مادر شوهرم و زنای فامیل شوهرم خیلی به پول حساسن یعنی تا بحال به ما کمک که نکردن هیچ شوهرمم هواشونو داشته ولی قدر نمیدونن اصلا .شوهرم ماشین خریده بود اوایل ازدواج اومد ازش گرفت بدون هیچ پولی بعد از ما کوچیکترین خرجی رو حساب میکنه 

خانواده شوهرتون دامادم دارن؟ نسبت به دامادم همینطوره رفتارشون؟ چون بعضی خانواده ها و بیشتر پدر خانواده بیشتر داماد دوستن تا عروس دوست مثلا بابای من برعکس با داماد زیاد حال نمیکنه