ما امروز برقامون ساعت 12 رفت رفتیم خونه مامان بزرگم بعدش ناهارمونم با خودمون بردیم ولی از اونجایی ککه من پیاز تو غذا دوس ندارم و غذای مامانم پیاز داشت رفتم اونجا که از ناهار اونا بخورم وقتی رفتیم گفتن کتلت داشتن تموم شده بعد من رفتم دوچچرخه سواری تا بعدش بیام غذای خودمون پیازاشا در بیارم بخورم اومدم بخورم خالم اینا اومدم من بهش گفتم اینا بابا ناهار ندارن بعد مامان بزرگم از تو ماکروفر بهشون کتلت من گفتم چرا به من نگفتید مامانم گفت به من گفته بود تو غذای خودمون میخوردی منم خیلی ناراحت شدم از خونه اومدم بیرون رفتم خونه خودمون الان خیلی کار بدی کردم
تقصیر مادربزرگت نیس که اون گفته دیگه مامانت به شما نگفته حالا بعدا تو خونه باهاش حرف میزدی ولی هب درکت میکنم ادم اون لحظه ناراحت میشه
مادربزرگتون گفته بود کتلت تموم شده ؟
نه حق داشتی ناراحت بشی
والا مادربزرگ خدا بیامرز من خودش نمیخورد که نوه ها بخورن و لذت می‌برد
هیچ فرقی هم نمیزاشت
به نظرم کباب بخر برو خونه مادربزرگم جلو چشماش قشنگ بخور دولپی تو تخم چشماش نگاه کن و لقمه لقمه بخور 😄😄
من بودم اصلا دیگه پامو نمیزاشتم اونجا
ولی شما برو فقط هرموقع رفتی قشنگ غذای بو دار ببر
به مامان بزرگت فقط تعارف نکن
اعتراض هم کرد یادش بیار حرکت زشتشو
انگار کتلت تحفه اس
خوبه حالا کباب شیشلیک نبوده
اگه اون بود میزاشتش تو ویترین خودش هم نمیخورد
نه خق با توئه
چند سالته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
