خانمهای همکارای شوهرم هستند دو تا جاری هستند( شوهراشون دوقلو هستند که دوستای شوهرمن) ما همچون شهر غریب زندگی میکنیم بخاطر محل کار شوهرامون.. هرکدوممون از ی استان اومدیم...
خلاصه بعد از کلی رفت آمد و دوست شدن باهم تصمیم گرفتیم بریم باشگاه ولی من که تعهد ندادم راننده شخصیشون باشم...یکیشون مسیرش واقعا دوره...مثلا من باید روزی نیم ساعت رفت و برگشت برم دنبالش و از باشگاه بازم برم برسونمش.
آخه شوهرش هم خونه است ولی تنبله انگار حاضر نیست بیارش. شاغل هم هستند وضعشون خوبه میتونند با آژانس بیان ولی انتظار دارن من هرروز برم دنبالشون چون رانندگی میکنم...ببینید مسئله دیگه اینه که دوتاشون یکجا سرکار هستند و بعضی وقتا ممکنه دیرتر کارشون تعطیل شه خیلی خودخواه هستند فقط بفکر خودشونن اینو توی این چندبار که رفتم اومدم فهمیدم مثلا من که خانه دارم خب وقتم آزاد تره بچه هم ندارم بعد دوس دارم زودتر برم باشگاه باید وایسم منتظر اونا تا بیان خونه استراحت کنند دوش بگیرن ناهار بخورن سر حوصله بعد بگن بیا دنبالمون!! خب واقعا حس میکنم منفعت طلب شدن
چندروز پیش باهم ثبت نام کردیم همزمان واسه همین انتظار دارن...
یا امروز رو شوهرم گفت نرو دنبالشون که عادت نکنند منم گفتم میخوام زودتر برم تمرین کنم خودم رفتم وقتی اومدن باشگاه خیلی قیافه میگرفتن🙄بعد من داشتم تردمیل میزدم اومدن نگاه کردن دیدن ۸ دقیقه است که دارم تردمیل میزنم یکیشون با کمال پررویی با خنده گفت عه پس زیادم زود نیومدی که😬منظورش این بود که چرا بخاطر یک ربع زودتر مارو پیوندی!منم گفتم ولی ربع ساعت زودتر ورزش کردم (چون یکساعت بعدش قرار بود برقا برن دیگه باید زودتر میرفتیم)! چیکار کنم بنظرتون؟ فردا ساعت ۳ باید بریم. بنظرتون بهشون بگم میام دنبالتون یا نه؟ ی گروه واتساپ داریم اونجا هماهنگ میکردیم باهم . سکوت کردن الان
کاش زودتر این یکماهم تمام شه شاید برم یه باشگاه دیگه ثبت نام کنم که دیگه اینارو نبینم🥴😔با اینکه مربی باشگاهم خیلی خوبه ولی خب میخوام هی چشم تو چشم نشم با اینا منم آدمی هستم که به شددددت حرص میخورم از رفتار بد