بچه ها خواهش میکنم نگین حالا تو قبول شو... یا مسخره نکنین این فکر جدی منو بهم ریخته
من میترسم تلاش بکنم و رشته تاپ قبول شم و دختر داییم که زندگی خیلی سختی داشت و نتونسته قبول شه چشمم بزنه
زن عموم که دخترش هم سنه منه و امسال میره حسابداری چشمم بزنه
این دو نفر معروفن به حسود بودن تو فامیل واسه همین تو ذهنم میان و میترسم ...
بگم من خیلی افکار بد و منفی دارم و رابطم هم خوبه با جفتشون اما آنقدر گفتن بقیه اینا حسودی یا همین الان همش با یه حالی میگن نههه نمون نمیخواد بخونی و... ک میترسم چیکار کنم این فکرا بره بیرون از سرم