سلام خانما خوبید من سه ماه زایمان کردم بدنم خیلی بد شده بشدت عصبی شدم از اونورم همه دندونام به عصب رسیده و وحشتناک درد میکنه قرار بود بیام شهرستان درستشون کنم برادرشوهرمم مجرده شهر ما خونه داره اومده بود خونمون شام بخوره منو بیاره شهرستان با شوهرم دعوام شد پیش برادرش بهم گفت خفه شو تخم سگ خیلی ناراحت شدم الان دوروزه اومدم خونه مامانم زیاد محلش نمیدم و زنگ نمیزنم گفتم اگه پدرشوهرمو دیدم براش میگم ولی اونام یه زنگ نزدن محل ندادن بنظرتون چیکار کنم وقتی برگشتم دیگه باهام بدرفتاری نکنه بهش میگم اخلاقتو درست کن میگه همینی ک هست با خونوادم بسته و حالی ازشون نمیپرسه هرچیم میشه میگه بچمو بزار خونه بابام خودتم برو خونه بابات کمکم کنید
میدونم سخته ولی به مدت به عن اخلاقیش توجه نکن و صبوری کن.
😅😅😅زندگیم الان بین 2 بیت شعر گیر کرده سعدی میگه: برخیز و مخور غم جهان گذران ، تا پا میشم حافظ میگه: بنشین و دمی به شادمانی گذران فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی روشن بشه😅😅😅
ببین فقط یچیزی یهت میگم بشنووو اصلا ازاین های هوی که میکنه نترس اینو دارم جدی بهت میگم کلا نادیدش بگیر تا بیاد سمتت کلا سگ محلش کن اگرم اومد دست رد به سینش نزن اگه میخوای زندگیت درست شه پاش افتاد بچه رو بذار خونه باباش هیچ غلطی نمیکنه ازمن بشنو که شوهرم همینو کرد علم عباس هرچی میشد میگف بچمو بذار برو منم یه روزگذاشتمش رفتم بعدازچن سال بعد فهمید دیگه ترسم ریخته اون داره خودشو جمع میکنه
کاربری دست صدنفره همه اون صدنفرم خودمم😐 با مودای مختلف🥱 نظر من توهر تایپکی نظر خودمه پس به خودم ربط داره نه به شما با تشکر 🤫
اره من یمدت عصبی بودم جوابو میدادم و به خونوادشم زنگ نزدم چون اونا نمیزدن منم نزدم شوهرمم به خونوادم ...
اشکالی نداره برو خونت با ارامش حرف بزن بهش اقتدار بده بگو تو حال خوبی نبودی اوایل زایمان نیاز بیشتر به مراقبت جسمی و روحی داشتی که اونم این حرفا و کارارو میکرد برعکس عمل میکرد تو هم محبور به این عکس العمل شدی کوتاه بیا یه جورایی به غرورش بر خورده