2777
2789

مارو این فامیل پدری چند روزه خون به دل کردن  این قدر واسه بابای پیچارم حرص میخورم که گیر چ ادمای بد ذاتی افتاده که میخوام سکته کنم اینقدر ناحق میگن و خون ب دلش کردن

پدرم شیش سالگی باباشو از دست داده 

که از اون روز هیچ مهری از مادر ندیده  عمو کوچیکم شیش ماهش بوده اون زمان و این زن تمام عمرش این پسرو خواسته و دخترای عفریتشو چرا؟چون بابا ندیده

این عموم یه زن داره که مثل سگ میمونه و اینو دختراشم مث چی ازش میترسن ازش حساب میبرن ولی به همشون رسما ریده خودشونم میدونن این زنه چ ذاتی داره ولی به روی خودشون نمیارن انگاری هرچی بیشتر بهشون برینی بیشتر دوست دارن 

مامان بیچارم دنیای محبت و لطف و به این اشغالا کرده یه تو به هیچ کدومشون نگفته بعد  عمه بی شخصیتم بهش گفتن هالوو اره هالو بود که اینقدر به شما خدمت کرده

بابای من با پول خودش  برای مادربزرگم خونه درست کرد خرجشو میده  دوساله که شبای پاییز زمستون میترسه تنها باشه هیچ کدوم از بچه های عوضیش گردنش نمیگرفتن اوردش خونه ما با عزت و احترام رفتار کردیم و نون و ابشو دادیم تا خیال بچه هاش راحت باشه ابجی کنکوریم بخاطرش اتاقشو خالی کردو تو سر و صدا درس میخوند  عمه هام میومدن خونه ما شده بود کاروانسرای عمه هامو عموم ..بیچاره اجیم 

حالا بابامو این عموم به مشکل خوردن به خاطر ناحقیای این عموم تو خونه ای که خودمون درست کردیم واسش با عمه هامو زن این یارو لانه جاسوسی درست کردن و پشت سر بابام گوه خوری میکنن طوری که شوهر عمم رو انداختن به جون ما اخه مگ سگین

بابام یکو استخدام کرده که کاراشو میکنه امروز رفته خونه مادربزرگم یچیزی برده واسش به جای تشکر به این پسره گفته نه بیا برو پادویی عروسمو (زن عموم)بکن هیچکسو نداره چیه افتادی دنبال کارای  اینو(بابامو میگه)و به حرف خیلی بد به بابام زده 

که الهی خیر نبینه این همه خیر و خوبی بابام بهش کرده اینم دست مزدشه....

بعد این پسره امروز بهم گفت که چی گفته اونقدر حرصم گرفته و زورم اومده ازش که نزدیکه همین الان زنگ بزنم بهش هرچی از دهنم درمیاد بگم 

هرچی بیشتر خوبی کنی بیشتر هار میشن واست و فکر میکنن وظیفست

نمیدونم چیکار کنمم از دست این اشغالا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابات باید کم کم لطف و محبتش رو کم کنه هر چی بیشتر خوبی کنی بیشتر خراب میشی اینو تجربه ثابت کرده


بابای منم برا عموهام خونه ساخت برا عمه هام جهاز و سیسمونی خرید کلی کار برا پدربزرگم کرد اما چیشد بابام تو تصادف فوت شد


پدربزرگم زمین کشاورزی داره اما یه تیکش رو بما نمیده منی ک بابام اگه نبود بابابزرگم اینهمه مال نداشت بعد فک کن تو فامیل ما همه وضع خوب و باغ خونه و زمین دارن


یا مامانم میرع کارای مامانشو انجام میده بعد داییهام ک نمیرن رو دعا میکنه 


از بی زبونی پدرمون هست پدر من آنقدر بی زبون هست جلو خانواده اش که سوءاستفاده میکنن

اره بابای من میگه ولش کن گناه دارن بزار هرچی دوست دارن بهم بگن همیشه هواشونو داره ولی اینام اینطوری دست مزدشو دادن بمیرم واسه بابام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز