2777
2789

رفتم با زن داداشم و مامانم بیرون ساعت ۳ و نیم رفتم ۵ و نیم برگشتم موقع برگشت تو راه شوهرم زنگ زد کجای گفتم دارم میام برگشت گفت نیای خونه اگه بیای جلو همسایه ها مخصوصا دختری که قبلا خودش میخواسته میگفت آبروتو میبرم من که گوش نکردم اومد دیدم با باباش تو راهرو نشستن تا منو دید دارم میرم سمت خونه برگشت گفت کجا گوش ندادم هی تکرار کرد و پشت سرم اومد از پشت کشیدم گفت دارم میگم کجا گفتم برو اونور با دست چند تا زد تو سرم گفت دست به من نزن دوباره زد منم یکی خوابوندم تو گوشش رفتم تو اتاق پشتم اومد درو بست تا چند بار با دست زد به سرم 

چکار کنم حالم بده خیلی هم بدههههععه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

امیدوارم درست بشه عزیزمعلت حساسیت شوهرها رو خانواده رو نمیفهمم واقعا

واقعا منم نمیفهممممم 

فک کنم ولی ما کارامون به طلاق بکشه اینجور که معلومه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792