یکی بود دانشگاه نرفت ازدواج کرد
پسره خیلی بد بود تو زندگی به حدی که دختره محبور شد بچه یک سالشو بزاره پیش مادر شوهرش و بره خونه باباش
بچه الان بزرگ شده مامانشم نمیشناسه
حالا دختره رفته دانشگاه زبان روسی میخونه انقدر پیشرفت کردهههه انقدر درسش خوبه که بهش گفتن ما به عنوان استاد همین دانشگاه رو حساب کردیم
چند وقت یبار میرن روسیه و برمیگردن
ولی شوهره هنوز طلاقشو نداده که ولی دختره چند ساله خونه باباش زندگی میکنه