شب ساعت ۱۲ اینا بود دوست متاهلم بهم پیام داد
گفت نمیخوام از دستم ناراحت بشی تو دوست خوب منی ولی من نمیخوام با مریم (دوست مطلقم )در ارتباط باشم توام خیلی ساده ای در ارتباطی اون همش انرژی منفی داری میشینه گریه میکنه که تو استخدام شدی نمیبینه که تو یک سال درس خوندی و خودتو ب ابو اتیش زدی همش انرژی منفی داره حسرتش زندگی ادمو میسوزونه یکسال ک متاهل بودی حالتو هیچ میپرسید یا مثلا ب من میگه شوهر تو خوبه فلان به این توجه کرده ک خب من خودم عاقل بودم
منم گفتم خب بخاطر دوستش ک نمیتونس زندگی متاهلیشو خراب کنه اونم میخواست زندگیشو حفظ کنه وبعد اینکه چه انرژی منفی الان دیگ همه حسودی همو میکنن همه چشم دارن به ناچیزترین دارایی اطرافیانشون
دوست متاهلم گفت من بخاطر خودت میگم به من چه ولی بدون چرا من میپیچونم دیگ برو باادمایی حداقل بگرد انرژی منفیشون زندگیتو نگیره 😑
منم گفتم والا شغل من و یا شوهر تو چیز خاصی نیست که بخواد انرزی منفی بده گفت حالا خودت نیبینی
دوستان از وقتی که این حرفو زده اعصابم خورده
میگم نکنه یه وقت .... .
راستم میگه این دوستم خودش بی عقله الانم که تنهاس چسبیده ب من
قبلا که هممون مدرسه میرفتیمم موذی بازی داشت
الانم در ظاهر دوست خوبیه ولی خودمم دیدم پشت سر دوست متاهلم میگه اره خداروشکر شانس اورد