فقط دوس داره خونه اونا باشم مهمون میاد بهار بیا ی کار کوچولو داشته باشن من باید برم بخدا گاهی میگم فقط برای کار کردن منو میخوان خب درک میکنم مامانمم پادرد کمر درد داره
مثلا امروز دختر دایی هام میرن مطمانم نمیزارن مادرم دست ب سیا سفید بزنه ولی از دیروز هی بمن میگه بیا بیا
منم از صبح دارم سبزی پاک میکنم نزدیک پریودیمه کمر درد دارم شوهرم سرکاره دوس دارم برگشت خونه باشم
الان زنگ زدم ی جوری حرف میزد باهام گفتم خب بزار اون برگرده میام نه بشین بشین راحت باش گفتم چرا اینجوری حرف میزنی اخه نمیتونم پام درد میکنه جلو گاز وایمیستم انگار کل این مدت من اونجا بودم عذاب وجدان ب ادم میده خستم کردن