یه دختره تو شرکت بود. کج بود یعنی شکم جلو دندونا زرد و کج پاها انبردستی. ولی با اخم طلبکارانه بهمه نگا میکرد. چقد هم با شوهرم جور بود. رفیق بودن . سر اون ناقص من ب طلاق رفتم .شوهرم انگار میکرد من میدیدم. من اکه فرم اونو داشتم میشدم یه تو سری خور . ولی باید ببینی چ افاده ای داشت . شنیدن کی بود مانند دیدن.