این چه مودیه؟
درک میکنم
منم دقیقاً همینم.امشب از بس تنهایی بهم فشار آورد کلی گریه کردم
منم دقیقا همینجورم
بعد از سی سالگی شدت گرفت
دوست دارم از خونه بزنم بیرون اما وقتی میرم بیرون زیادی برام شلوغه دوست دارم برگردم خونه
من بزرگ ترین ترسم اینه اگه یه روز کسی دوسم نداشته باشه چی
من خانواده فوق سمی دارم دلم مخواد فرار کنم از خونمون یه روز سکته میکنم از دستشون
واای من رو بگو.با دوستم قرار گذاشتیم
رفتم سر قرار توو دلم‌میگفتم واای من برلی چی اومدم ببینمت اخه حوصله تو ندارم
منم همینجورم جدیدا واقعا چرا؟؟؟؟
بزور میرم بیرون ولی به زور هم برمیگردم
منم دقیقا هم تنهایی رو دوست دارم
هم دوست دارم برم تو جمع اما نمیتونم
از فوت مامان گلم اینجورشدم۴ماهه
اره میدونم چی میگی
همش میگم دیگه مهمونیای فامیلو نمیرم و این آخریشه و فلان
الان یه هفتس فامیلو ندیدیم دلم تنگ شده برامهمونی 😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
