2777
2789

بچها یادمه یبار توی حیاط مدرسه نشسته بودیم منو دوستام زنگ تفریح بود ی ساختمونی دو خیابون اونور تر داشتن میساختن و ی کارگر سر پشت بومش داشت کار میکرد خییییلی دور بودیم ب اون ساختمون بعد داشتم با دوستام حرف میزدم بعد ناخوداگاه داشتم ب کار کردن اون کارگره نگاه میکردم بغد دیدیم داره پوشتشو میکنه ب ما و وشتشو تکون میده

اصن پشمامون ریخته بود نمیدونستم چی بگیم فقط میخندیدیم

برام سواله چجوری مارو دید انقدر دور بود حتی سنشم قابل تشخیص نبود

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز