میگفت این حرکت بخاطر مادرم بوده چون باهاش همینکارو کرده بود و از خونه بیرونش کرده بود موقع عقدش
و شوهرش کل روز تو خونه بوده و این میخواسته بره بیرون اونم گفته بری قلم پاتو میشکنم اونم رفته بیرونو لجبازی کرده شوهره اومده وسط راه گرفتتش گفته کلیدو بده میخواسته ابرو ریزی راه بندازه که کلید رو بهش داده کارتشم خالی کرده بود