2777
2789

سلام دوستان دیشب حالم خوب نبود رفتم امپول بزنم دیگ هواس نداشتم در و قفل کنم

..بعد ک اومدم خونه شک داشتم مادرشوهرم بیاد خونمون،وقتی دوربینارو چک کردم دیدم ارع اومد 

صبی شوهرم بهش گفت ولی قبول دار نبود منم بخاطر این کارش اصلا محلش نمیزارم دیگ خیلی بدم اومد از حرکتش

نظرشما چیه؟؟فراموش کنم کارشو؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من شخصا اگر مادر خودم این کارو کنه ناراحت میشمنمیشه ناراحت نشد از چنین حرکتی

والا اگه کسی ریگی به کفشش نباشه چرا باید به صاحبخونه نگه که بخواد بره خونش. 

فقط گوشہ چشمے از نگاه  خدا  براے خوشبختے ھمہ انسانها کافیست این نگاه را برایتان آرزو میکنم .🤲

خب این ی بار رو نادیده بگیر خودت به ارامش برسی حالا اخم کردی متوجه شده اولین بار کافیه

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

چرا اومده خونه تو؟ برای کنجکاوی؟بنظرم چیزی بهش نگو این دفعه رو. اما باهاش سرسنگین باش بدونه که میدون ...

شوهرم بهش گفت چرا بدون اجازه اومدی ولی انکار کرد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792