یه خانومیه با دخترش زندگی میکنه صیغه یه مرد هفتاد سالس ، هروز و هرشب کارش بافور کشیدنه عصرا تا شبا اهنگ میزارن و میاد تو حیاط بلند بلند حرف میزنه سگ داره و سگشم همیشه تو حیاطه و پارس میکنه ،امشب یه مرد دیگه رو اورد خونش و باهاش رابطه داشت صداش واضح میومد نمیدونم چیکار کنم بو تریاکش ک شب تا صب و صب تا شب خفمون میکنه ،ما تو یه مجتمع هفت واحدی هستیم این خانم طبقه همکفه و ما اول ،بالکن ما رو حیاط ایشونه ،برم ب صابخونه بگم اخه زنه خیلییییبی حیاس