شب از یه مغازه اومدم بیرون نشستم تو ماشینم یه پسره منو دیده شمارمم از مغازه داره گرفته بهم پیام داد وگفت دیدمت تو ماشین باخودم گفتم چه دختر سنگینی بعدگفت که مایله که باهام آشنا بشه و گفت علاقه ای نداره بهم و علاقه از طریق دیدار به وجود میاد یک هفته حرف زدیم سه بار دعوتم کرد نرفتم تااینکه قبول کردم گفتم حالا همینجوری الکی برم به خودمم زیاد نرسیدم رفتم اونجا خیلی از تیپش ظاهرش خوشم اومد البته کلی تخریبم کرد ازم پرسیدچی کاره ای گفتم پیراپزشک خندید گفت چرا حالااینقدرخودتومیگیری اورانیوم که غنی نمیکنی بعد از دیتم بهم پیام دادتشکر کرد که اومدم کلیم چت کردیم بهم گفت خیلی باوقاری بعدش گفت چرا دستمونگرفتی گفتم چون نمیشناسمت فرداش دیدم پیام ندادزنگ زدم بهش بهم گفت خیلی خوشحال شدم صداتو شنیدم بعد ازاون غیب شد نه پیام نه زنگ .. به مغازه داره گفته بود انگارازدماغ فیل افتاده وادبش کردمفیسشم زیاد جالب نبود منم ایناروشنیدم پیام دادم بهش گفتم درحدی نیستی راجب من نظر بدی وحکم اسباب بازیو برام داشتی و بلاکش کردم حالم خیلی بده بغض دارم اون شب مگه کوربود منو ندید
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مشکل از تو نیست مشکل از خراب بودن ذات یه سری آدماس که تحمل جواب رد شنیدن ندارن و همین که پرسید چرا دستمو نگرفتی بدون دیگه میخواست تا کجا پیش بره .... اون در حد تو نبوده و نباید اصلا نظر این آدم حقیر برات ناراحت کننده باشه
از اول هم با هدف اومده بود. کاش تو خیابون با کسی آشنا نشی از این به بعد. خیلی ندیده نشناخته است.به اون مغازه دار هم بگو اجازه نداره شماره تو بی اجازه به کسی بده.