2777
2789
عنوان

دعوا با مادرشوهر

722 بازدید | 46 پست

دیروز بعد چندین سال احترام نگه داشتن باهاش دعوام شد سربچم دخترش هرکاری بابچم کنه صداش درنمیاد ماهم اعتراض کنیم میگه چیزی نشده منم دعوا کردم گفتم اگر بچه تو برات عزیزه بچه منم برام عزیزه و بامن حرف نزن و این حرفا ما اومدیم اینجا مسافرت و خونه دیگه هم دارن من به خاطر اینکه توخونشون راحت نیستم میرم خونه دیگشون حالا هی زنگ میزنن شوهرم که بگو بیان اینجا بمونن اینجا بخوابن شوهرمم سرکاره منم میگم وقتی شوهرم هست میریم سربزنیم موقع خوابم برگردیم نمیدونم چه مرضیه که اصرار همش اونجا باشیم من و بچم وااااقعا اونجا اذیتیم و اذیت میکنن اصلا به اذیت شدن ما اهمیت نمیدن فقط خواسته خودشون مهمه چکار کنم به نظرتون خیلی نریم اونجا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیدونم چراین روزا دعوازیاد شده یکی بامادرشوهر یکی باخواهر شوهر یکی باجاری چندروز پیش هم خواهرمن باز ...

نه من و مادرش به زدن نرسیدیم به خدا چندساله دق داده منو برا اولین بار جوابشو دادم

نه من و مادرش به زدن نرسیدیم به خدا چندساله دق داده منو برا اولین بار جوابشو دادم

خوب کردی عزیزم 

چقدر زندگی زیباتر می‌شود اگر از محبت کردن به کسانی که لیاقت نداشتن دست برداریم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  1 ساعت پیش
توسط   shabaram  |  1 ساعت پیش