کیا رابطه خودشون رو با خانواده همسر محدود کردن؟
میرن و میان اما خیلی کم
میشه بگید روابط شما و همسرتون بهتر شد یا نه ؟
چون ما مدام دعوا داریم فقط فقط سر اونا نه سر خودمون !
خلاصه دلم رابطه ای میخواد که آرامش داشته باشم
می‌خوام رابطمو محدود کنم مادرشوهر فکر می‌کنه دزد پسرشم
و گدایی محبت می‌کنه و میخواد شوهر من یکسره پیشش باشه
زندگیم داره از هم میپاچه
دلم قطع رابطه نمی‌خواد ولی دیگه هر وقت میبینمش قلبم درد می‌کنه
واسه چی انقد حساس شدی
خودتو رنج میدی
شُل کنن بابا
دو روز دنیا چشم بزنی
خداحافظه
تازع اونم با این اوضاع زمونه
هر چیزی به اندازش خوبه
من که والا خیلی وقته با فامیل قطع ارتباطم هم مادری و هم پدری خیلی هم آرامش دارم
من محدود کردم...چون وقیح بودن.. چون تیکه و طعنه میپروندن..چون ناسپاس بودن...چون بی احترامی دیدم...چون توقع بی جا دیدم.....چون تهمت بهم زدن....چون دروغ پشت سرم گفتن.....الان یک ماهه بشدت ارتباطم محدوده.....شوهرم و خانوادش خیلی سروسنکین شدن و غر میزنن بخاطر اینکه روابط رو محدود کردم ولی من بشدت با تمام قدرت مقاومت میکنم و هرگز دیگه براشون اون آدم سابق نیستم
بخدا منم همینطور
اصلا حس اضافی بودن بهم میده مادرشوهرم!
انگار بار اضافه هستم که با پسرش راه میوفته اینور اونور !
میرم خونشون قدر شناسه فقط میچسبه شوهرم با من در حد « خوبی » هم ؛ هم صبحت نمیشه
خیلی ناراحتم می‌خوام این زنجیره بی احترامی رو قطع کنم
ببخشید فضولی نباشه !همسر شما هم رابطه رو محدود کرد یا فقط شما کم میری ؟
همسر من هیچ وقت حامی من نبوده در مقابل بی احترامی های خانوادش هیچ وقت و همیشه من رو مقصر می‌دونه....خودش می‌ره میاد هر روز اونا هم پرش میکنن ولی من دیگ برام مهم نیست و اصلا از موضع خودم کوتاه نمیام....ارتباط بشدت محدود
