من قبلا هم گفتم کسی که دوسش داشتم بعد 8 سال رفته با یکی دیگه ازدواج کرده ولی تواوایل عقد با زنش دعوا میکنه میگفت دوماهه عقد کردیم تواین دوماه صدبار دعوا کردیم خلاصه یهو بهم زنگ زد گف هنوزم نفرینم میکنی گفتم چطور گفتم روابطم با زنم سرد شده و فلان گوه خوردم یکی گرفتم ریدم تو پسر بودنم و ... منم خنگ شدم فککردم میخواد جدا بشه چند روز باهاش حرف زدم بعد یهو گفت میخوام برم کربلا گفتم برچی گف زنم میره منم مجبورم برم گفت من همش مخالف بودم ولی اون منوبزور میبره بعدمگفت هر وقت غز کربلا برگشتم میام ببینمت منم گفتم برو گمشو هرزه عوضی هم میخوای با زنت باشی هممن گفتم چی فککردی گف نه تو فقط منوحلال کن منوببخش منم گفتم نبینم دیگه پیامتو هلاصه اونم گف اشتباه کردم زنگ زدم ودیگه رف اشغال فقط اعصاب منو بهم میریزع