تمام خروسا بیرون بودن یدونه فقط مال من تو بود من رفتم در بیارم اونو دیدم درش اوردم داد زد سرم که چرا در اوردی اون همشونو صداهای خروسارو در میاره و ..... بعد دید در اوردم گرفت از پای خروس من تو هوا هی میچرخوند مینداخت بالا از گردنش میگیرفت بعد برد انداخت تو لونش که یجا قاییم کرد پشت چوبا که نتونه بیاد بیرون خروسم گفت درش بیاری میکشمش منم باهاش اصلاا حرف نزدم فقط گریم گرفت اومدم گفت ناهار نمیخورم منم نزاشتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.