من جدا شدم،تو حاملگی م،مادرشوهرم خیلی میومد خونم،من همش حالت تهوع داشتم،اون روزا یادمه یه ذره سرد برخورد کردم فقط همین،دیگه این مادرشوهره مگه ول کرد،هرجا میشت بدمو میگفت،میگفت قدیم با مادرشوهراشون زندگی میکردن الان نمیزاره بیام پسرم رو ببینم،نمیدونم میرم خونش دور رو برشو تمیز نمیکنه،و خیلی چیزای دیگه،نه این که طلاقم به خاطر اونا باشه ولی بی تاثیر نبود،الان شوهر سابقم ازدواج کرده،به واسطه دخترم از زندگیشون خبر دارم،یک ساله ازدواج کرده،زنش به همشون بی احترامی کرده و از خونش انداختتشون بیرون،نه خواهرشوهر و نه مادرشوهر سابقم رو راه نمیده،کارماشون رو پس دادن
اون قسمت از زندگیم که یه بدشانسی بزرگ آوردم ،خیلی درد داشت ،خدایا به یه قسمت دیگه از زندگیم یه خوش شانسی بزرگ بده،که خیلی ذوق داشته باشه.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!