نامزد بنده یه پسر روستایی و ساده هس که 31سالشه و فقط کارکرده تااین سن حتی دوس دخترم نداشته ی ماهه عقد کردیم واوایل حتی اشکمو سر بز بودنش دراورد انقدمن قربون صدقش رفتم که یه کوچولووو یادگرفت ولی باز قربون صدقش میرم عین بز نگام میکنه یا پامیشه میره انتظارم داره همش ببوسمش و قربون صدقش برم یکم مشکلات مالی داره که میگه بخاطراونه ذهنم درگیره تو رفتارت خوب باشه منم درست میشم ولی واقعا دیگ ذوقی برام نمیمونه ک قربون صدقش برم همش یه طرفه اس خسته شدم😢حتی ب خودشم میگم میگه حق داری ولی توعوض نشو منم خوب میشم
شماجای من بودید ادامه میدادید به قربون صدقه رفتن؟؟؟