من شادترین ادم دنیا بودم تا این که فهمیدم کبدم مشکل داره و منتظرم تا جواب آزمایشام بیاد تا ببینم باید پیوند بشم یا نه
بدجوری ضربه خوردم تو 21 سالگی از شادترین ادم دنیا تبدیل به نا امید ترین شدم و زندگیم سیاه شده
همیشه فکر میکردم مامانم کبدش مشکل داره و آماده بودم اگه لازم بود کبد خودمو بدم بهش چون دکترا میگن یه قسمتشو برمیدارن و کبد تو بدن هر دو نفر دوباره رشد میکنه ولی خودم در عرض یک ماه به خاطر یه دارویی کبدم آسیب دید و همین که میخواستم مامانمو ببرم آزمایش خودم روز به روز حالم بدتر شد
اگه کسی پیوندیه یا از اطرافیانش کسی رو میشناسه که پیوندی باشه لطفا بیاد