تو یه ساختمامونیم نمیتونیم بریم. جای دیگ چون بازسازی کردیم، ایناهمش اذیتمون میکنن همش از شوهرم بدمیگن، شوهرش اون سری باشوهرم و من دعواکرد سرحسادت زنش، امروز زنش میگفت چرا شوهرت نباید باپدرمادرش بحث کنه مگه فقط شوهرمن پسرشونه؟ گفتم ما گفتیم اهمیت ندادن دخالت نمیکنیم،حرصم گرفت ازش فقط عقده شوهرمنو داره شوهرش عصبیه فقط پدرمادرشو کتک نمیزنه اونا از ترس هرچی میخان بهش میدن ولی شوهرمن اینجوری نیست این میگفت چرا از شوهر تو بدنمیگن😑اخه دردت چیه زززززن تو هرکاری دخالت میکنه ای خدااا خیلی خستم چرا گم نمیشه چقدر ی زن انقدر میتونه بد باشه کاری کرد یمدت همه باهام بد بودن از بس پشتم بد میگفت، معمولاساکتیم حرف نمیزنیم بدترین چیزاروبهمون گفتن لال بودیم ولی این خیلی سلیطه اس، پدرمادرشوهرم ازشون میترسن هیچی نمیگن اوناهم بی ادب، امشب دلم گرفت ما که کاری باهاشون نداریم خارشدیم تو چشمشون، چیکارکنم اخهههههه
وای از دست جاری بد....نمونش رودارم خودم
واکنشم نسبت به این تاپیک نام کاربریته
واقعا روابط انسانی سخته کاش چمن بودم
همین که بهشون کار نداری میسوزونه جاری تو اسی
نترس بعد یه مدتی وقتی دستش واسه همه رو شد و رفتارای خوب تو رو هم دیدن دیگه اوکی می شین باهم
خدا از شر همسایه بد نجاتت بده...خیلی سخته.
ولی امیدتو از دست نده...ناامیدی گناهه.
ان شاالله یه شرایطی پیش بیاد از اون خونه برید.
کاش یه قانونی ثبت میشد ک هیچکس با فامیل همسایه نشه
ببین ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بداست ،جاری من خودش رو کشت از بس از اول زندگیمون هم پشتمون حرف زد ،هم جادو جنبل کرد برام ...هروقت میاد دعا می پاشه خونم ...من که نفرینش می کنم همش
وااای تو چقد منیییی دقیقا زندگی منو گفتیا دقیققق😄
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز