2777
2789

مردی که چند ماهه باهاش در ارتباطم (داداش دوستمه )سه چهار شب پیش گف آمادگی دارید قبل مامانت بره کربلا بیایم خونتون برا آشنایی خانواده ها

مامانم با بابام صحبت کرد بابام مخالفتی نکرد فقط قرار بود با عمو هام صحبت کنه

اون آقا هم هی سوال میکرد بابات کی میخواد جواب بده 

دیشب سوال کرد راستی بابات چی شد

منم گفتم امروز قسمت شد یهو رفت کربلا انشالله اگه بیاد 

بعد آقا گفت اها اگه اومد هم فعلا چیزی نگو تا خودم بهت خبر بدم 

دلیلش چیه ممکنه منصرف شده باشه یا من بد برداشت کردم؟

حالا یه خواستگاری بود دیگه

عموها چرا باید اول کاری نظر بدن؟

جنین از بدو تشکیل، انسانه...چی باعث شده فکر کنید یک تکه گوشته و جزئی از بدن مادر؟ فقط یک مدت احتیاج داره به تنها پناهگاهش تا سریع مراحل تکامل رو طی کنه...همونطور که نوزاد احتیاج به نگهداری داره...دستتون رو به خون فرزندتون آلوده نکنید! هیچکس از آینده خبر نداره، با چه تضمینی، حق حیات به فرزندتون نمیدید، شاید اون نجات دهنده تعداد زیادی از انسانها باشه...با وجود هر نوع سختی که در زندگی وجود داره! چرا این جنین نرفته در شکم مادری که سالهاست ناباروره، اما تدبیر امر الهی اونو گذاشته در شکم شما؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عمو چی میگهیه خواستگاری بوده، حالا فعلا برگزارش میکردین اگه جدی تر میشد عموتونو خبر میدادین

چکار کنم منم بد برداشت کردم از حرفاش یه حرفی بهش زدم الان پشیمون شدم 

نمیدونم فقط میخواست با خانوادش مشورت کنه

کلا برای خواستگاری اونم جلسات اول، این مشورتها لازم نیست.

زمان قدیم خواستگاری یه جلسه بود، بعد بله برون و نامزدی

الان خواستگاری خودش حداقل دو سه ماه باید طول بکشه. مشاوره برید، بعد جلسه رسمی خواستگاری...

این دیگه تبدیل به عرف داره میشه مگر توی روستاها که همه همدیگه رو میشناسن و رفت و آمدها زیر نظر بقیه اس

ما خودمون برای برادرم خواستگاری میرفتیم، اونهایی که میگفتن جلسه اول باید با ایل و تبار، دسته جمعی بیایید، ملغی بود.

یه جورایی تفاوت فرهنگی محسوب میشد.

گرفتی چی گفتم؟


جنین از بدو تشکیل، انسانه...چی باعث شده فکر کنید یک تکه گوشته و جزئی از بدن مادر؟ فقط یک مدت احتیاج داره به تنها پناهگاهش تا سریع مراحل تکامل رو طی کنه...همونطور که نوزاد احتیاج به نگهداری داره...دستتون رو به خون فرزندتون آلوده نکنید! هیچکس از آینده خبر نداره، با چه تضمینی، حق حیات به فرزندتون نمیدید، شاید اون نجات دهنده تعداد زیادی از انسانها باشه...با وجود هر نوع سختی که در زندگی وجود داره! چرا این جنین نرفته در شکم مادری که سالهاست ناباروره، اما تدبیر امر الهی اونو گذاشته در شکم شما؟
چکار کنم منم بد برداشت کردم از حرفاش یه حرفی بهش زدم الان پشیمون شدم

فک کنم پسره دلخور شده، یه جورایی حس کرده شما حرفشو وجه جایی حساب نکردین

اگر ماندگاری ندارید، یادگاری نذارید.

عمو چی میگه این وسط! یه آشنایی خانوادگی بوده.قرار عقد که نبوده.

والا نمیدونم، ولی دم‌پرش نشو بعدا بگو دیگه خانواده در جریانن. اینجوری اگه نخواد پاپیش بذاره، دلیلی برای ادامه ارتباط نیست.

ولی به نظرم به خواسته‌های طرف مقابل هم باید احترام گذاشت.مثلا اگه طرف میخواسته قبل از کربلا رفتن پدر شما بیاد،میذاشتین بیاد‌. نهایتا صحبت در اینباره یه روز طول میکشیده.

من یادمه یه خواستگار اومد خونمون گفته بود اولش خانمها باشن که صحبت کنند.ما بهمون برخورد و از اول مردهای خانواده حاضر بودن.اونها هم بهشون برخورد، چون واقعا خواسته بزرگی نداشتن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792