جدا شده بودیم جمعه اومد پیام داد چندساعتی التماس برگردیم بهم دیگه گفتم نکه نه اخرش روانی شد هرچی دلش میخاست بهم گفت برگشت بمگفت از اول ازت بدم میومد خواستم بازیت بدم فقط از همون اول مشخص بوت ذاتت خرابه برگشت بهم گفتش ک مامانم میگه ۲۵ساله هیشکی اونو نگرفته ما چرا بریم ترشیده رو بگیریم یعنی یه حرفایی زد ۲روزه نفهمیدم چطوری دارم زندگی میکنم الانم هنوز شمارمو پاک نکرده بیو گذاشته میتوان از اول شروع کرد همون روزم بهم گفتش ک ولت نمیکنم هیچ وقت بدجوری اذیتم واقعا🫠