تو جمع خانواده شوهرم نشسته بودیم قرار بود فردا عقد پسر خواهر شوهرم باشه خونه پدر شوهرم که اگه کم و کسری باش رفع کنن جاری های من دوستاش پیش پدر شوهرم زندگی میکنن خواهر شوهرم اینا که اومدن دخترشم که روستا میشه اومده بود یکی از این جریام بچهاش غذا خواست رفت به اون غذا بده دختر خواهر شوهرم منو یه جاریم که با همین جاریم رفت به بچش غذا بده دختر داییش نشسته بودیم اونجا برگشت به شوهرم جاریم که رفت گفت خوبه تو زنتو طلاق بدی از این زن به تو زن در نمیاد در حالی که جاری من با کم و زیاد می سازه از برادر شوهرم سر واقعاً برادر شوهرم اخلاقی نداره و فرد عصبی منو داریم که این حرفا شنیدیم به اون یکی داریم که رفته بود چیزی نگفتیم که زندگیش به هم نخوره سکوت کردیم🤫
شما خودتون بذارید جای جاری من اینجور آدم هارو چجوری باید آدم کرد این چه حرفی بود گفت😑