من یه خواهرزاده دارم هم سن دخترمه ، ولی پسره
دخترم عاشقشه، یعنی اینقدرررر کنارش خوشحاله حد نداره
وقتی میخوام خوشحالش کنم میگم میریم خونه ی خاله
حالا چی شده؟
این خواهرم رفته تو یه آپارتمان که اون یکی خواهرم هست
یعنی دو تا ابجیام با هم همسایه شدن
دخترم خیییلی غصه میخوره
همش میگه من تنهام ، خواهر برادر ندارم
اون وقت اونا هم خواهر برادر دارن، هم همسایه شدن
من میبینم این بچه چقدررر داره غصه میخوره
منم به این ابجیم خییلی وابسته بودم
الان اما اونم بیشتر با اون یکی ابجیمه و کمتر با منه
بچه هاشونم از صبح تا شب در حال بازی کردن هستن
هم دلم به تنهایی دخترم میسوزه ، هم دخترم خیییلی غصه میخوره
هر چی باهاش صحبت میکنم فایده نداره
میگم هر وقت تو بخوای میبرمت منم اونجا ولی گوش نمیده
اینم بگم خودم میدونم هنسایه شدن و نزدیک شدن خوب نیست
ولی میدونم خواهرام مدیریت میکنن
من اگه بودم شاید گند میزدم تو روابط ولی اونا عاقلن