وای بهتر همینو بهونه کن نه برو نه بیاد
بهشم بگو عزیزم شرایطت حساسه انشالا بهتر شدی مزاحم میشیم
دعوت هم نمیکنم میترسم بهت فشار بیاد و اذیت بشی بالاخره ادم تو این شرایط تو خونه ی خودش راحتتره
این عتیقه طوریش بشه میخواد بندازه گردن کسی یا انتظار کمک تو کارای خونه اش رو خواهد داشت از الان کم کم دور شو
عزیزم خلاصش اینک خواهرشوهرم از هفته ی پیش گف گوشیش سوخته و میره خونه ی مادرشوهرش ک فاصلش ۴ ساعته با خونش منو شوهرمم هی زنگ ب شوهرش ک رسیدید سلام برسونید شوهرشم میگف اره گرمه امروز گفتن اومدن رفتیم خونشون خاهرشوهرم گف اره گوشیم سالمه خونه ی مادرشوهرمم نرفته بودیم یه امپول زدم نباید گوشی دستم میگرفتم ۳ روز کسی نباید دورم میومد و ۱۴ روز نباید بیرون میرفتم منو همسرم خیلی ناراحت شدیم انگار من میخاسم خونش برم پلاس شم شوهرم زنگ میزد همش ب شوهرش ک گوشیش درست شد و.. از خونشون زود ما سدیم بریم ک شوهرش گف حواستونو جم کنید کسی جز شما نمیدونه!
میفهمم چی میگی
عین رابطه من و زن داداشم
تک دختره و ما هردو شهر غریبیم
برا ما برعکسه من خیلی دلم میسوخت میگفتم غریبه کسی رو نداره دل میسوزندم بهش هرجا میرفتیم با داداشم هماهنگ بودیم و زنگ میزدم‌ما پارکیم بیاید ما فلانیم تا زن داداشم دیدم میپیچونه زود دوهزاریم افتادیم و دوری دوستی اتخاذ کردم
حالا شوهرم انقد اتیشیه میخواد برینه ب خاهرش بازم خاهرش میخواد بندازه گردنه من ک داداشش رو پُر کردم هربار شوهرم میشورتش کلی نفرینم میکنه ک تو ب داداشم یاد دادی.حالا اینا کنار شوهرش اخر شب براش کادو رو بردیم بده زنش بمن سلام نداد.ببینا بدهکار شدیم
خدا شاهده انقد دلم میسوزه براش منه خررررو بگو ب شوهرم میگفتم پول بذار براش گوشی بخر. خیلی حالم بد شد .خب عین ادم بگو امپول زدم خونم نیاید. اصلا چ امپولیه ک باس قرنطینه شه سه روز؟؟ بعد توو صورتمون گف دروغ گفتم
