حالم اصلا خوب نیست خیلی داغونم خیلی😖⁦☹️⁩

سه تا دختر دارم دختر بزرگم ۵سالشه خونه مادرشوهر تو یه اتاق زندگی میکنم البته هم سفره نیستیم ،خیلی اینجا عصبی شدم انقد که من ریلکس و بیخیال بودم دوسال اول زندگیمم جدا بودم بعدش بخاطر مسائل مالی مجبور شدم بیام خونه مادرشوهرم،دوبرابر اخلاقای خوبشون جروبحث و انرژی منفی تو این خونس،هم دوتا دخترم عصبی شدن هم خودم،یه ماه پیش یا بیشتر دخترم تو حیاط بود صداش کردم اومد مادرشوهرم اینا هم مهمون داشتن،گفتم مامان چرا هر چی صدات میزنم نمیای گفت تو حیاط عمو (شوهرخاله شوهرم)گفته یواش بیا بریم بهت میوه بدم بعد خواست ازم عکس بگیره منم گفتم نه مامانم دعوام میکنه،تعجیم کردم چرا دخترم بخاطر یه عکس گفته مامانم دعوام میکنه گفتم دختر مامانی مگه چجوری میخاست عکس بگیره،گفت عمو گفته شلوارت بکش پایین عکس بگیرم ببینم مو داره منو میگین یخ کردم از بیرون از داخل شدم کوره اتیش تا چادر زدم سر برم دعوا جیم زد فرار کرد زنگ زدم شوهرم گفتم چیشده گفت صداش در نیار تا بیام،شوهرم گفت فیلم بازی کنیم یعنی نفهمیدیم تا باز برگرده گفتیم باشه،خلاصه یه هفته بعد دیدم دختر بزرگم داره دست میزنه به ممنوعه خواهرش دعواش نکردم هیچ،گفتم مامانی از کجا یاد گرفتی گفت عمو اینجوری کرده همون شوهر خاله شوهرم همون روز تو کوچه هم بغلش کرده بهش دست زده،بهش توضیح دادم کار بدیه و توضیح دادم چیزی به کسی نگه که اون نامرد بیاد دو سه روز پیش پیداش شد همه بودن خانواده شوهرم خانواده شوهرخالش شوهرم معلومش کرد کتکش زد پیرسگ۶۰سال داره باور کن پیره خر بعد از کلی انکار میگه یوقت ادم تو حال خودش نیست پرو پرو باز فحش و دعوا دیگه رفتن ،بجز این بحثا دوتا برادر شوهر دارم اکثر وقتا دعواس الان دستمام می‌لرزه اعصابم خرده دستام درد میکنه ،به شوهرم گفتم میگه تا برج ۲یا۳میریم بهم وقت بده من تحت فشار عصبی هستم هر ان ممکنه یه خریتی کنم،کسی هم نیست بچه هام بزارم پیشش برم مشاوره یعنی میترسم بزارم پیش کسی .چیکار کنم تا دو ماه دیگه طاقت بیارم،بعد اون معلوم شد اون پیره خر قبلا با چندتا بچه کوچیک فامیل همین کارو هم کرده😖⁦☹️⁩منم دیگه به شوهرم گفتم دیگع قطع ارتباط با خانواده خالت اونم قبول کرد