من خودم رفته بودیم مهمونی و خیلی با فیس رفتم یه چیزی رو بیارم دیدم همه بد نگاه میکنن لباسم پاره شده بود و لباس زیر گل گلیم پیدا شده بود
😀😀😀
وایی به بار همسایه نذری آورد بود تو سینی چند تا کاسه من کاسه هارو برنداشتن حواسم نبود بخدا ...
سینی خواستم بردارم اینم سفت چسبیده بود یکی یکی بردار اصلا تو حال خودم نبودم نفهمیدم چی گفت به خودم آمدم از خجالت مردممممم
کاش زودتر تاپیک میزدی گلم
با دوستم توی مترو بودیم که یک پرونده راهنمایی رانندگی پیدا کردیم که صاحبش جا گذاشته بود توی مترو و طرف میخواست گواهینامه بگیره
خلاصه یکی دیکه از دوستام زنگ زد به صاحب پرونده چون مشخصات توی پرونده بود . که بیاد تحویل بگیره
این یکی دوستم بلند بلند میگفت بگو اِشانتیون یادش نشه بهت بده😂😂
حالا منظور دوستم مُشتُلُق بود 😂 وای ما رو میگی هنوزم اینو تعریف میکنیم و میخندیم 😂
رفتم بانک همون اول که نشستم فهمیدم صندلی چرخ دار خرابه
ندید گرفتم
داشتم با کارمند بانک حرف میزدم
دیدم صندلی حرکت کرد رفت
من بین زمین و هوام
ولی خدا رو شکر جمعش کردم
نیفتادم
ولی برگشتم پشت سرم دیدم یه اقاهه خودشو نگه داشته نخنده
ولی چشماش میخندید
امتحان داشتیم قفل کلاس را خراب کردیم اومدیم از کلاس بیرون. مدیر رفته بود به در لگد میزد در را بزور باز کنه
تابستون بود.صبح خواستم برم کارنامه کلاس هشتم بگیرم.دامن پوشیده بودم به جا دکمه گیره فلزی داشت.چادر سر کردم.رسیدم خیابون اصلی.دیدم چیزی مانع راه رفتنم هست.گیره دامنم و زیپش باز شده بود افتاده بود مچ پام تازه متوجه شدم از ذوقم دمپایی بزرگ آبی پلاستیکی پوشیدم.این نمونه کوچکی از سوتی هامه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
