رفته بودیم شهر دیگه خونه اقوام شوهر.میخواستیم بریم جایی یکم بشینیم برای اولین بار مادرشوهرم نیومد و گفت شما برید.
تو راه من گفتم یه چیزی بخر دست خالی نریم.شوهرم گفت نمیخواد.من گفتم نه زشته.بعد اون گفت خب هندوانه میخرم.منم گفتم نه همیشه هندوانه میخری شکلات بخر.تو همین حال زنگ زد به مامانش و اون جواب نداد.من گفتم به خاطر این زنگ میزنی با مامانت مشورت کنی پس من اینجا بوقم...
اون گفت آخه شما دهاتی هستین شکلات میبرین ما نمیبریم.
من گفتم اتفاقا شکلات که با کلاس تره.
دوباره به مامانش زنگ زد و جواب داد گفت مامان چی ببرم.مامانش نمیدونم چی گفت ولی شوهرم رفت هندوانه خرید.
منم دیگه باهاش حرف نزدم و سر سنگین بودم خیلی کم حرف میزدم.تا اینکه امروز اومدیم خونه حالا اون قهر کرده منم حرف میزنم جواب نمیده.
حق داشتم یا نه؟