یه اکیپ بودیم چهار نفر ولی اون سه تا خیلی صمیمیتر بودن منم حس اضافی بودن داشتم،هروقت خواستم کات کنم باعاشون که مزاحمشون نباشم میگفتن نه و نکن و راضیم میکردن که اینجور نیست.
ازونجایی که اونا تفریحات مشترک زیاد داشتن چون وضعیت مالشون یه جور بود،خانوادشون یه جور طرز قکرداشتن،سلیقه هاشونم شبیه هم بود خیلیییی باهم صمیمی بودن ولی هیچوقت نتونستم مثل اونا بشم تا صمیمیتر بشیم.
دیشب بعد کلی وقت زنگ زد کهه فقط پز دوست پسرشو بده،پسره شدیدا پولداره و عاشق دوستمه،دوستم انقد پز کادو های گرونشو داد که پشمام ریخت
باورتون نمیشه ولی دختر ۱۶ساله زنگزده یود پز بدع دوسپسرش وسط خیابون جلو اون همه آدم لیسش زده😐💔
بعدم میگفت ایشالا تو هم یکی برات پیدا میشه
یعنی جدی فقط زنگ زد پز بده؟که چی بشههه؟