منو مادر شوهرم تو ی ساختمون ویلایی هستیم خونه برادر شوهرم ک بزرگتر از شوهرمه بالای خونه مادر شوهر حالا مادر شوهر هر کاری داشته باشه میاد ب من میگه چون اون یکی عروسش مدام سرش تو گوشیش انلاین شاپ کار میکنه منم هر کمکی از دستم برمیاد براش انجام میدم ولی امروز یکی از دختر هاش پیشش بود با دامادش اومد ب من گفت نون عدارید گفتم اره گفت نمیری بگیری گفتم ن دیگه نون دارم یعنی برو برام نون بخر ک دیگه گفتم نمیرم اخه دخترشو مهمون میدونه چرا ب پسرش نمیگه ک طبقه بالای خونش هست مگه من نوکرشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.