سلام دوستان عزیز
این تاپیک برای کسانی مفیده که درگیر خیانت همسرشون هستن.
سوال:
چرا مردی که دوستش داشتم، بهم خیانت کرد؟
من به عنوان کسی که سالها در زمینهی روابط عاطفی و رهایی از روابط سمی کار می کنم میخوام چند نکته کمتر گفته شده رو باهاتون درمیون بذارم.
چون خیانت همیشه فقط به ظاهر رابطه برنمیگرده، خیلی وقتا از درون خودِ مرد شروع میشه.
اینا چند مورد از دلایلی هستش که معمولاً کسی دربارهشون حرف نمیزنه، ولی من بارها توی جلسات از زبون زنها و حتی خود مردها شنیدم:
- بعضی مردها نگران ویژگیهای نقاط خصوصی بدن شون هستن و با خودشون فکر میکنن کافی نیستن. چون با کسی مشورت نمیکنن یا به درستی آموزش ندیدن، به جای گفت و گو با همسر، دنبال تأیید از جای دیگه میرن.
- بعضیها حس میکنن نمیتونن از نظر عاطفی یا جنسی، همسرشون رو راضی نگه دارن. که این حس ناکافی بودن باعث میشه دنبال کسی باشن که انتظاری نداره، فقط تحسین شون میکنه.
- بعضی مردها عزت نفس پایینی دارن، ولی بلد نیستن بگن.. برای همین میرن سراغ کسی که ظاهراً براشون کف بزنه، نه همسری که از صمیم قلب دوست شون داره و منتظر یه گفت وگوی واقعی ه.
- بعضی مردها مشکلات عملکرد جنسی دارن، مثل زودانزالی، عدم توانایی، آماده نشدن عضو خصوصی بدن، ولی به جای رویارویی با این موضوع، عقب نشینی میکنن و دنبال رابطه ای میرن که اون نگرانی توش مطرح نشه.
- فیلمها و تصورات نادرست از رابطه جنسی هم بیتأثیر نیست. وقتی مردی تحت تأثیر این فضاها قرار بگیره، اگه با همسرش در موردش صحبت نکنه، ممکنه دچار فاصله و نارضایتی بشه. یعنی گاهی با دیدن این فیلمها، شکل رابطه ای می خواد که برای همسرش مقدور نیست و حتی چندش آوره.
- گاهی هم مسئله به گذشته برمیگرده؛ پدری که خیانت کرده، الگوی نادرست در خانواده، یا جمعهای دوستانه ای که خیانت توش نوعی افتخار حساب میشه. انگار مردونگی رو با تعداد روابط میسنجن...
ولی هیچکدوم از اینا توجیه خیانت نیست. فقط وقتی این دلایل رو بشناسیم، میفهمیم خیانت همیشه بهخاطر کمکاری زن نیست. خیلی وقتها مسئله، خود اون مرد هستش.
خوشحال می شم نظر شما رو هم بدونم. گاهی یه صحبت، می تونه یه زندگی و یک خانواده رو در جهت صمیمیت یا رهایی و آزادی، نجات بده.
با احترام