خانوادم داغون مادرم بد اخلاق بابام گیر میده شکاکه راهی ندارم از ی طرفم از خونه بیرونم میکنن
تنها راهم اینه ک خاستگار دارم دوستشم دارم اما بی عرضس باهاش اینده ای ندارم خانوادم میگن برو ب همین دارن مجبورم میکنن نمیدونم چیکار کنم تاپیکای قبلم بخونید ببشتر متوجه مبشید