داستان از اونجایی شروع میشه که من و دوست چند سالم وارد یه گپ شدیم با دو تا از دوستای دیگمون بعد من رابطه ام با پسرا اونقدر خوب نیست پسره فحش داد منم به رگبار بستمش بعد دوستم اومد گفت وای عزیزممم ممنون میشم با آقا مهدی آنقدر بد صحبت نکنید در حالی که من دوست چند سالش بودم ولی گفتم بی خیال بعد چند روز بعدش کراش این اومد بهم اعتراف کرد منم بهش گفتم دوستم ازت خوشش میاد گفت نه من از دوستت خوشم نمیاد من اینا رو به یه دوست دیگم گفتم حالا اون رفت صاف گذاشت کف دست دوستم حالا اون اومد بهم بد و بیراه گفت و این حرفا بعدش گفت تو به من حسودیت میشه بعد الان دوستام رو علیهم کرده مشکل از من بود؟