تو جمع که میرم خجالت میکشم حرف بزنم اصلن حرف نمیزنم ساکت میشینم گوش میدم بدم میاد دیگه از خودم انگار که لالم
تازه هم ازدواج کردم خونه مادر شوهرم که میرم ساکتم حس میکنم خانواده شوهرم اینا بدشون میاد از این اخلاقم
چیکار کنم لطفااا بگیدد دیگه خجالت نکشم
منم از تو بدترم با خانواده حرف نمیزنم و خیلی هم خوبه
کتاب بخون یکم دایره لغات بره بالا
غرور نداشته باش
کم کم باید رو خودت کار کنی
کم کم شروع کردن به حرف زدن راجب مسائلی که حرف میزنن نظر بده یا تجربتو بگو
با مادر شوهرت از دستور پخت حرف بزن
اینجوری خود به خود تغییر میکنی
سعی کن زیاد بری تو جمع
با دوستات زیاد برو بیرون و حرف بزن باهاشون
چقدر مثل منی فکر کردم ی لحظه خودمم
منم دقیقا مثل توام
منم عقدم خانواده شوهرم بخاطر این اخلاقم بهم تیکه میندازن مثل ادمای لال میشینم و هیچی نمیگم از خودم متنفرم منم😞
برو کلاس فن بیان
ببین چیزهای مشترکی که جزو علایق هر دو خانواده محسوب میشه چیاست
از چیزهایی بگو که آدمای دیگه هم براشون جالبه
یا حتی اگر جالب نیست بدشون نمیاد برای گفتگو
کم کم دستت میاد
ولی بازم برو خداتو شکر کن کم حرفی
نصف گناه ها و بدبختی ها و پاشیدن زندگیا و. ـــ
از حرفای زیاد و اضافیه
منم همینم یه زمانی خیلی سعی داشتم خودمو تغییر بدم ولی دیدم نمیشه باهاش کنار اومدم هر جا میرم ساکتم بقیه هم میدونن خودمم راحتم
ببین چیزهای مشترکی که جزو علایق هر دو خانواده محسوب میشه چیاست
از چیزهایی بگو که آدمای دیگه هم براشون جالبه
یا حتی اگر جالب نیست بدشون نمیاد برای گفتگو
کم کم دستت میاد
ولی بازم برو خداتو شکر کن کم حرفی
نصف گناه ها و بدبختی ها و پاشیدن زندگیا و....
از حرفای زیاد و اضافیه
