2777
2789

رمان: #تو_فقط_بمان 💜؛

#پارت1


با ترس و دلهره تند تند قدم برمیداشتم سمت خونه..

باید عادی رفتار عادی میکردم ولی اصلا شدنی نبود...


مدرک گردن زدن و به طوری به قهقرا رفتن خودم رو زیر مانتوم قایم کردم و سعی کردم طبیعی جلوه کنم..

گوشه‌ی رورسیمو صاف کردم و دستامو گزاشتم رو گونه هامو چند تا ضربه بهش زدم..

شاید دقیقا همون با سیلی سرخ کردن بود..

ندیده هم می شد حدس زد که صورتم باگچ دیوار هیچ فرق نداره.

در حیاط رو با کلید باز کردم و تقریبا خودم رو تو حیاط پرت کردم..

به محض بسته شدن در انگار روح فرار کرده از کالبدم بهم برگشت و جون دوباره بهم تزریق شد..

به در تکیه دادم وچشمهامو بستم..نفس عمیق کشیدم و رفتم سمت دستشویی گوشه ی حیاط..

رورسیمو بازکردم و باهاش خودم رو باد زدم..


هووف..به خیر گذشت

برگه هارو از زیر لباسم در آوردم و راه افتادم سمت خونه..

مامان..مامان جان...نفس خانوم..

لبخند زدم و راه افتادم سمت اتاق..

خدایا اگر این صحنه ی روبه رو بهشت نیست پس چیه؟؟

مامان نرگسم روبه روی دار قالی محبوبش نشسته بود و با دست هایی که پینه های سمبل زحمت کشیش روش خودنمایی میکرد

نقش و نگارخلق میکرد و عجیب برام دلربایی میکرد..

عینکش رو برداشت و دست از رج زدن تار و پود فرش کشید..

__سلام دختر مامان..چرا انقدر بی رنگ و بی روح شده؟

ینی خاک و ضد افسوس به منه خنگ که فکر میکنم میشه این زن رو یکم از مسئله دورکرد..

نگرانش نکرد و فقط دور نگهش داشت

سلام مامان خانوم..بسکه گشنگی میدی بهمون ..ناهار نمیخای بهمون بدی؟

چشمهاش که به جای صورتم رو دستم نشست

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

رمان: #تو_فقط_بمان 💜؛

#پارت2


چشمهامو با درد بستم وکلافه باز کردم..

من:مامان جان تروخدا دوباره شروع نکن..

 

اولا به خیر گذشت.. دوما کسی گیرم ننداخت

سوما من غلط کردم واقعا این یکی اخریش بود..

دلخور نگاه کرد و لب بازکرد:

میدونم چقدر عاقلی وخودتو تو آتیش نمیندازی..توهم همون قدر درک کن که من مادرم و نمیذارم بیفتی تو دهن شیر..


عقایدتو میدونم..روحیاتتو..

تو نفیسی..دختر جسور من...کسی که ساکت نمیتونه یه گوشه بشینه و فقط تماشاکنه..

قبول..

ولی مادر تمومش کن...اونم وقتی شاهین مامور این حکومته و انقدر هم دور و اطراف تو می چرخه..

با شنیدن اسم شاهین صورتم جمع شد..

یض..

یه متکبر از خودراضی...

مردیکه تا حالت از هیچ بنی بشری نه نشنیده و فقط یه عمر بله قربان شنیده

من:مامان خودت میدونی از هیچکس نمی‌ترسم..وجود شاهینم برام هیچ ارزشی نداره..

هیچی که میگم یعنی از صفر کمتر

ولی عوضش من مخلص خودتم..

میگی اعلامیه و تبلیغ تعطیل،

روجفت چشام..

شما فقط اخم نکن جاش از اون لبخندای نفس کش بزن...بقیش با من..

یه مشت خاک میگیرم می ریزم رو هر چی تلاش و آمال وآرزوعه...

می خنده و میاد جلو و منو تو بهشتش غرق میکنه.

قوربون توی چرب زبون بشم..

مامان:آفرین مامان دور و اطراف سیاست نگرد..

مخصوصا با وجود شاهین..


برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مطمئن نیستم اما میخوره درباره دوران جنگ باشه؟

درست حدس زدی✔️

اومم از کجا فهمیدییی؟..بعد اینکه نظرت در مورد ساختار متن چییه

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

درست حدس زدی✔️اومم از کجا فهمیدییی؟..بعد اینکه نظرت در مورد ساختار متن چییه

من وقتی رمان یا کتابی میخونم به جزئیات خیلی دقت میکنم اونجا که نوشته بود اعلامیه فهمیدم

بنظرم خوبه رمانت ادامه اش بده میخونم

غلط های نگارشی دستوری املایی زیاد داره.برا این سبک نوشتاری، کلمات قلمبه سلمبه هم داره که باید حذف شه ...

اومم مرسی از اینکه وقت گذاشتی آبژیی💗

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

من وقتی رمان یا کتابی میخونم به جزئیات خیلی دقت میکنم اونجا که نوشته بود اعلامیه فهمیدمبنظرم خوبه رم ...

باوا ایوللل پس دقیقا نقطه مقابل همیم 

من از اوناییم که اصا نمی‌فهمم چی خوندم🤣🤦‍♀️

ععع سوء تفاهم نشه رمان من نیست فقط خواستم یه قضاوتی در مورد نوع نوشتارش از نظر بقیه بشنوم

ولی اگه دوس داشتی چهارتا تاپیک قبلیم یه نوشته از خودم گذاشتم ممنون میشم نظر بدییی🎀❤️

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

خوبهه

یسس اگ در مورد ادامه این رمان کنجکاوی یه کانال روبیکا هست که منتشر میکنه خواستی لینکش میدممم

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

خیلی قشنگ نوشتی خوشم اومد

قربانتت اگرچه من نویسنده اش نیستمم🪿

ولی چهار تا تاپیک قبلیم میتونی نوشته خودمو بخونیی❤️

برای پیدا کردن جایی که نمیشه پیداش کرد، اول باید گم شد!..اگر غیر از این بود همه پیداش میکردن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز