2777
2789
عزیزم احساس فقط احساسه وروش بایدکنترل داشته باشیالان میتونی پاشی بری باهمسراولت؟؟قطعانه پس روی خودت ...

نه نمیتونم از طرفی برا اون نگرانم عذاب وجدان دارم الان خواب‌هایی که میبینم احساساتی که تو خواب دارم همه و همه دست به دست هم دادن واقعا تحمل زندگی برام سخت شده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه نمیتونم از طرفی برا اون نگرانم عذاب وجدان دارم الان خواب‌هایی که میبینم احساساتی که تو خواب دارم ...

عزیزم شمافقط ذهنت فریزگذشته شده همین رهاکن

الان احساس گناه شماهیچ مشکلی روحل نمیکنه وضمنانگران نباش آقایون خیلی راحت بااین مسائل کنارمیان وظاهراشماکنارنیومدی

کناربیاکه جداشدی وزندگی جدیدروتشکیل دادی

مطمئن باش طرفت هم قطعادرک کرده که تن به جدایی داده

عزیزم شمافقط ذهنت فریزگذشته شده همین رهاکنالان احساس گناه شماهیچ مشکلی روحل نمیکنه وضمنانگران نباش آ ...

من رها کردم از وقتی ازدواج کردم باورت میشه هرشب خوابشو لحظاتی که داشتیم و میبینم 

من یه هفته بعد عروسیم رفتم یه شهر دیگه واسه کار همسرم ، حتی از کار خودم استعفا دادم ، گفتم پیشرفت اون پیشرفت جفتمونه ، دو سال به شهر دیگه ، یه سال دوباره به شهر دیگه ، که دو روز راه بود بین من و پدر و مادرم ، و همینطور نه ماه به شهر دیگه ، شش ماه به شهر دیگه و .... الانم چند سالی میشه بر گشتم به شهر خودم ، با احترام به نظر من عشقت بهش واقعی نبود وگرنه هر سختی و تحمل می کردی ، اما حالا که شده دیگه ، بهش فکر نکن

من رها کردم از وقتی ازدواج کردم باورت میشه هرشب خوابشو لحظاتی که داشتیم و میبینم

باورم میشه

امکانش زیاده که توی ضمیرناخودآگاهتون مونده یاالقاهای شیطان هست یاحتی عذاب وجدان بیخودی

درهرصورت اگرمطمئن هستیدمقصراتفاقاتی هستیدجوری که به زندگیتون صدمه دآسیبی نبینه اگرفردمورداعتمادوامینی رومیشناسین مشکلتون روبهش بگیدتاواسطه بشه وازطرف شماازش حلالیت بخواد

من یه هفته بعد عروسیم رفتم یه شهر دیگه واسه کار همسرم ، حتی از کار خودم استعفا دادم ، گفتم پیشرفت او ...

شوهرت امنیت شغلی داشت؟ماموریت بهش میخورد چند هفته؟تنها شبا چندین روز پشت سر هم بودی بدون خبر؟

باورم میشهامکانش زیاده که توی ضمیرناخودآگاهتون مونده یاالقاهای شیطان هست یاحتی عذاب وجدان بیخودیدرهر ...

به همچین چیزی فکر کردم ولی کسی و سراغ ندارم میترسم شوهرمم بفهمه 

شوهرت امنیت شغلی داشت؟ماموریت بهش میخورد چند هفته؟تنها شبا چندین روز پشت سر هم بودی بدون خبر؟

بله ، امنیت شغلی نداشت ، بسیار شب ها بوده که تنها و بی‌خبر با یه بچه نوزاد تو خونه ام بودم وقتی همسرم ماموریت های چند ماهه خارج کشور می رفت ، من به خاطر عشقمون همه چیو تحمل کردم عزیزم، و از اون روزا ۱۸ سال میگذره و الان خوشبختیم . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز