من دارم جدا میشم دو تا بچه دارم دختر و پسر هشت و نه ساله. دو ساله جدا زندگی می کنیم. شوهرم درخواست طلاق داده حضانت بچه ها رو هم به من داده. ولی اصلا نفقه نمیده. شش تا سکه برا پیش قسط مهریه داد الان میگه از همونا برا بچه ها خرج کن. دو بار حکم جلب گرفتم برا نفقه خودم و مهریه. خسته شدم هم از مسئولیت بچه ها هم اینکه مخارجشون کلا با منه. بعضی وقتا دوست دارم بسپارم به خودش ولی عذاب وجدان می گیرم
خودم کارمندم. حرص میخورم که الان اون راحت بدون دغدغه داره زندگی مجردیشو می کنه من با این همه مسئولیت رها کرده. از طرفی شکست تو زندگیم خوردم احساس افسردگی دارم حوصله هیچ کس و ندارم از طرفی بچه هامم هستن. خونه ی پدرم هستیم مزاحم پدر و مادر پیرم
مگه سیب زمین پیازه؟
بچه رو دوتاتون ساختید ، هم به بابا نیاز داره هم به مامان
باید چند روز در هفته با باباشون برن بیرون ، از محبت پدر محروم نشن
درسته تو و اون آقا به هم نمی خورید ، ولی باید به بچه تون محبت کنید
[QUOTE=389755792]دوست ندارم این و بگم ولی چرا از همچین مردی دو تا بچه آوردی؟ کسی که محبت پدری نداره؟ [/QUOاشتباه خریت سر بچه اولم هنوز ابنجوری خودشو نشون نداده بود. بچه دوم هم ناخواسته بود حتی تا مرز سقطش رفتم ولی بازم از خدا ترسیدم. ولی خدا به من رحم نکرد
مسئولیت بچه ها سخته بیشتر از این حرص می خورم که اون کلا خودشو راحت کرده بیخیال زندگیشو می کنه من دست بچه ها موندم. گفتم ثبت نامشون کن کلاس تابستونی گفت لازم نکرده ولی خودش مدام کلاس زبان ثبت نام می کنه
[QUOTE=389756675]سعی کن بری خونه خودت بچه هات و کلاس بنویس ببرشون شهربازی ، سینما خوش بگذرون باهاشون[/QUOTEحال و حوصله هیچ کاری رو ندارم هفته به هفته از خونه بیرون نمیرم منتظرم مدرسه ها باز بشه خودم و بچه ها بریم مدرسه فقط دوست دارم یه اتاق باشه تنها توش زندگی کنم
عزیزم خدا به دلت صبر بده
خواهر خیلی مشکلات بزرگی داری اما خدای تو از مشکلات بزرگتره توکلت بخدا باشه
تو زن قوی ای هستی و بااراده مطمئنم میتونی از پس این زندگی بر بیای
اگه میشد یه مدت بچه ها رو بسپردی به باباشون (باباشونه قطعا نمیذاره اذیت بشن ) و به باباشون بگفتی اگه نفقه شون رو دادی نگه میدارم در غیر اینصورت نه
اونم نمیتونه نگهداری کنه و اینطور مجبوره نفقه رو بده
و بعدا برا بچه هات توضیح بده که چقد برات باارزش هستن و هدفت از این کار این بوده که بفکر تون باشه
و از طرفی از دغدغه ذهنی که بچه ها رو داده به من و الآن داره مجردی خوش میگذرونه هم راحت میشی
ببین خواهر اگه از الآن عادت کنه و برا بچه هاش خرج نکنه فردا روز یاد نمیگیره براشون خرج کنه بلکه پولش رو خرج چیزا دیگه میکنه پس وادارش کن خرج بچه ها رو بده
درسته شما هم اون سکه ها و کلا مهریه رو خرج زندگی خودت و بچه ها میکنی ولی بهش بگو مهریه حق خودمه حق بچه ها دست شماست
مهم آرامش روحی و عاطفی خودته
برا حال خوبت برنامه ریزی کن
مطمئن باش خدا کنار تو وبچه هات هست و نگهبان و نگهدارتون ِ
یادت باشه اگه حال تو خوب باشه حال بچه هات هم خوبه وقتی بچه ها شما رو سرحال و پرانرژی ببینن حال اونها هم خوب میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
