سلام خانمامیخوام ازاخلاق شوهرم بگم دیگه خسته شدم بخاطربچه هام دارم تحمل میکنم.نمیذاره بیرون برم تنها.خونه ی مادرم بامایه کوچه فاصله داره میبره برگشتنی میگه تنهانیابامادرت بیا.احساس میکنم زندانیم.حق آزادیمو گرفته.یه ایراددیگشم اینکه یه چیزی بخوادبایدهمون ثانیه بلندشی بدی دستش وگرنه فحش پدرمیده.روحیه موخسته ومریض کرده بنظرتون چیکارکنم خیلی تحمل میکنم ولی دیگه نمیکشم وضع مالیمونم خوب نیست اجاره ایم🥲😭
از اول اینجوری بود؟؟
شوهرت پدر منه
بجه هاتون چندساله ان؟
💔
ببخشید ها تقصیر خودته رو دادی بهش بلند نشو لگو تا صبح فحش بده بعدشم ازاول جلوش کوتاه اومدی دیگه
بچه‌ها؟ دیگه چه مشکلی باید می‌داشتی که بچه‌دار نمی‌شدی؟ یکم دیر یاد مشکلاتت نیفتادی؟
پسرمو نمیذاشت خودم ببرم مدرسه
یه کوچه فاصله داریم.پسرم گریه میکردمیگفت مامان همه میادجزمامان من.ولی نذاشت من برم دنبالش
میشه دعوت به دوستیمو قبول کنی
باید اول درستش میکردی ...بعد میزاشتی بابا بشه
از اول این مشکلات بوده خصوصا مشکل مالی چرا بچه دار شدی اصلا
با همچین آدمی تا مرحله خواستگاری پیش رفتم بهم زدم ،با اینکه باهاش زندگی نکردم دمار از روزگارم در آورده بود
نمیتونی از پدر مادرت کمک بگیری بخاطر اخلاقش???
قبل بچه هم اینجوری بود؟؟
برا منم این مدلی بودار سرکوچه تا وسط کوچه نمی‌تونستم باید مادرم می‌آورد یا با ماشین می‌آورد🤦♀️انقد خجالت می‌کشیدم که نگو
بعدش که بچه هام بزرگ شدن دیگه همه جا با اونا میرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
