سلام من نزدیک یکساله ازدواج کردم به خاطر حساسیت های شوهرم مجبور شدم چند تا از دوستام را که خیلی باهاشون صمیمی بودم کنار بزارم
بچه های بدی نبودن ما با هم تو مسجد رفیق بودیم
دیشب تو مراسم عموم دیدمشون
بی معرفت هیچ کدوم یک احوال از من نگرفتند
دلم شکسته
احساس کسی را دارم که فراموش شده
جمع اون ها هنوز جمع بود دقیقا همون تعداد همون نفرات
من هم بودم ولی انگار اصلا حضور نداشتم
احساس میکنم اون ها هم حق دارن من این مدت نمیتونستم باهاشون در تماس باشم
ولی آیا منم باید اینطور نادیده گرفته بشم