دو روز از عقدم گذشته برادرم نه روز خواستگاری ن روز عقد حاضر نشد بین اونا ...
از بس که سردو سنگ دله ..مجرده
امروز شام دعوتشون کردیم خانواده همسرم رو بیرون ...
اگه نیاد چی بگم بهش دیگه نمی‌تونیم دروغ سر هم کنیم بگیم سرش شلوغ بود می‌خوام بگم مامان جون ما خودمون باهاش چالش داریم و نمی‌دونیم علت این رفتارهاش چیه خسته شدم نمی‌کشم بی دلیل دفاع بکنم ازش بهترین جواب چیه ؟😔
اره بگو اوکیه
بگو تولد دوستش بود رفت پیشش
هیچوقت نگو بینتون اختلافه
اونا نمیپرسن
اگ پرسیدن بگو سرش شلوغه همش درگیر کارشه .
برادر تو جلو بقیه خراب نکن
من باشم میگم حتما دلیلی داره، منم چندان اطلاعی ندارم🤷🏻♀️.
مجبور نیستی عین حقیقتو بگی
بگو یکم مشکل براش پیش آمده تو خودشه
به نظرم هیچوقت بد برادرت رو نگو.
بازم یه بهونه بیار.
اونا خودشون کم کم متوجه اخلاق برادرت میشن.
اما بهتره که خودت مستقیم چیزی نگی
مگه حضورش واجبه ؟
خوب شاید دوست نداشته باشه تو همچنین جمعی باشه
مثلا من سره اختلافی که با داداشم داشتم عقدش نرفتم اصلا
اگر پرسیدند بگو همینو
یا بگو دوست نداره رفت و آمد داشته باشه
مشکل خانواده پدریتو به خانواده شوهر نگو فرشته هم باشن یه جا میکوبن تو سرت
اونم میگه قربونت برم عب نداره
لزومی بتوضیح نیست اصلا ک بخوای توضیح بدید
کار داشته نیومده ب کسی هم ربطی نداره
برادرتو ب مادرجون نفروش حتی ب شوهرتم از خانواده و کاراشون نگو
کم گوی و گزیده گوی
واقعا جوی گفتی بگی مامان جون ما باهاش چالش داریم.چند سالته انقد نابالغی
به هیچ وجه بدی خانواده ات رو نه به شوهرت،نه خانواده شوهرت هیچکدوم نگو
حتی اکه با چشماشونم دارن میبینن،
به اونا چه ربطی داره برادره توعه
اگه بگی راه نظر دادن،بعد ها ،تیکه انداختن و سرکوب زدن رو براشون باز میکنی
مثل شوهر من بگو
شوهر من همیشه میگه داداشام زیاد روابط اجتماعیشون قوی نیست
روابط اجتماعی شون ضعیفه
