من بچه هام رو بردم پارک بعد منشی باشگاه دخترام با شوهر و بچه هاش پارک بود
من نگاه کردم تا شوهرش بشناسم از سر کنجکاوی
بعد من نشستم لب جدول دختر منشی به فاصله کمی از من نشست
بعد چند دقیقه بعد شوهر منشی نشست کنار دخترش
چند دقیقه نگذشته بود که دختر منشی از جاش پاشد
مامانش که کنار سرسره ها بود و داشت اون یکی دخترش بازی میداد بهش گفت چرا پاشدی
نفهمیدم دخترش چی گفت اما ناگهان منشی امد کنار شوهرش نشست با غیض
من وقتی این رفتار دیدم پاشدم رفتم اون سر پا ک نشستم
میگم نکنه منشی فکر کرده من میخوام شوهرش بدزدم
یا رابطه برقرار کنم !
به نظرتون در رفتار من چیزی غیر طبیعی دیدید